معراج تو از تو تا حسین است
در خون تو نقش «یا حسین» است
تنها تو شوی به دست من دفن
تشییع تو نیز با حسین است
آن روز که روز حشر کبراست
قنداقه تو به دست زهراست
**********
اصغرم خوابه یا که سیرابه، قلبِ آقایم از چه بی تابه
پشت خیمه ها اصغرم تنها، ای شه گل ها هرگز نخوابه
**********
از دل بکشم من آه شبگیر علی
با داغ تو از جهان شدم سیر علی
تیری که زپا نشاند علمدارم را
با حلق تو کرده کار شمشیر علی
**********
پیر همه بود اگرچه او کودک بود
صبرش ز غریبی پدر اندک بود
می کرد به نی اشاره می گفت رباب
ای کاش سر نیزه کمی کوچک بود
**********
شاید که تیر سینه من را هدف گرفت
از چه گلوی تو به سه شعبه سپر شده؟
این ساقه ی لطیف که با بوسه می شکست
حالا دو نیم از لب تیز تبر شده
**********
شش ماهه من اگر چه فردی، تو مرد شهادت و نبردی
سرباز همیشه فاتح من، لبخند بزن که فتح کردی
تا داد تو بر فلک رسانم، خون تو به آسمان فشانم
**********
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد
پدرش چیز زیادی که نمی خواست فرات
یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد
**********
کاش این قبر تو گم باشد و پیدا نشود
اگرم شد سر نبش قبر بلوا نشود
از تو گهواره ای مانده ببرندش غارت
ولی ای کاش سر راس تو دعوا نشود
**********
یک دشت غرق هلهله و خنده به رو به روست
دریایی از تلاطم غم پشت سر شده
دور از نگاه منتظر مادرت، علی
تشییع و کفن و دفن تنت دردسر شده
آهسته زخمِ باز تو را بسته ام ولی
حس می کنم که فاصله اش بیشتر شده
**********
لالا لالا به طفل نیمه ساله
چه گویم ای خدا با اشک و ناله
زدی ای آب، آتش موج کم کن
فرات بی وفا آبش زلاله
**********
طفل نخورده آب کمی در حرم بخواب
لالا گلم، عزیز دلم، اصغرم بخواب
شرمنده ام که شیر ندارم، به سینه ام
ناخن مکش تو خاک مکن بر سرم بخواب
**********
آرام که نمی شوی ای میوه دلم
خیمه به خیمه هرچه تو را می برم، بخواب
نزدیک به سه روز و سه شب می شود علی
پلکم به هم نیامده مادر، برم بخواب
**********
شکسته پشت غم از بار غصه های رباب
از آن زمان که شنیده است ماجرای رباب
به سوز سینه گهواره داغ غم زده است
شرار زخم دل خون لای لای رباب
**********
اشک
دلِ ما را نگران کرد
خونْ دلِ هر دو جهان کرد
حرمله بهرِ جفایش
تیرِ خود را به گمان کرد
دستِ صیاد از او درِّ صدف می گیرد
حرمله زیرِ گلو را چو هدف می گیرد
دلِ مولا شده پر خون
علی اصغر شده گلگون