چون خیالت همه شب مونس ودمساز من است شرم دارم شکایت کنم از تنهایی خویش
* * * * * * *
وخداوند اشک را افرید تا سرزمین عشق اتش نگیرد....
* * * * * * *
کاش گردنبند سینه ات بودم تابه هنگام دویدنت به ضربان قلبت بوسه مى زدم.
* * * * * * *
از شهرداری واحد سد معبرمزاحمتون میشم ببخشید مهربونیتون سدراه دلمون شده
* * * * * * *
غمگین و بیقرارم زخمی ترازبهارم وقتی توراندارم نفرین به هرچه دارم
* * * * * * *
به اولین قاصدکی که ازشهرقشنگ زندگی توبگذرد پیغام میدهم که هیچ چیزنمیتواند مهرت را ازدلم جدا کندحتی فاصلها
* * * * * * *
بوسه تنها تصادفی است که پلیس هیچ دخالتی در آن ندارد و آغوش تنها پارکینگی است که جریمه ندارد . میای تو پارکینگ تصادف کنیم ؟
* * * * * * *
عشق خطای فاحش یک فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه آدم های معمولی است .
* * * * * * *
در اتوبان زندگی وقتی تابلوی وجود تو را میبینم ، از سرعتم می کاهم و به درجه بنزین تحملم چشم میدوزم .
* * * * * * *
اگر کسی تو را آن طور که میخواهی دوست ندارد ، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد .
* * * * * * *
منتظر کسی باش که حتی اگر در ساده ترین لباس بودی حاضر باشد تو را به همه دنیا نشان دهد و بگوید : این دنیای من است
* * * * * * *
ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم ، غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم .
* * * * * * *
منو با سادگی هات تازگی کن ، خدایی کن یه لحظه بندگی کن ، نزار از دست بره این عشق ساده ، بمیر و با من یک بار زندگی کن .
* * * * * * *
اونی که بیشتر عاشقه ، کمتر وفا می بینه ، اونی که کمتر وفا داره ، بیشتر محبت می بینه ، اینه اون دنیایی که همه عاشقشن .
* * * * * * *
عشق امانت با ارزشی است که هر کسی تو قلبش می زاره ، برای همینه که هر وقت بخوای عشق رو از کسی پس بگیری ، باید قلبشو بشکونی .
* * * * * * *
کاش هرگز در محبت شک نبود ، تک سوار مهربانی تک نبود ، کاش بر لوحی که بر جان دل است ، واژه تلخ خیانت حک نبود .
* * * * * * *
اگه بگم خرابتم قول میدی تعمیرم کنی ؟
* * * * * * *
اون کسی رو که دوست داری هر چند وقت یکبار بهش یاد آوری کن ، تا فراموشی نکنه قلب براش می تپه ، و این یک یاد آوریست . (شکسپیر)
* * * * * * *
اگرچه نازنینان را وفا نیست ، گلستانی چو باغ آشنا نیست ، اگر بر اوج آسمان هم پا گذارم ، دلم یک لحظه از یادت جدا نیست .
* * * * * * *
دوست داشتن تنها چیزیه که نوبتی نیست ، پس خارج از نوبت دوستت دارم .
* * * * * * *
دیرگاهیست که تنها شده ام ، قصه ی غربت صحرا شده ام ، من که بی تاب شقایق بودم ، همدم سردی یخ ها شده ام ، کاش چشمان مرا خاک کنید ، تا نبینم که چه تنها شده ام .
* * * * * * *
دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیشو نمیدونن ، از آدمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون مال تو نیستند ، از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره !
* * * * * * *
دل که رنجید از کسی ، خرسند کردن مشکل است ، شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است ، کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد ، حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است
* * * * * * *
در کنار ساحلت من قایقی شکسته ام ، تو همان ساحل عشقی که بهت دل بسته ام .
* * * * * * *
دلا دیشب چه می کردی تو در کوی حبیب من ؟ الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من !
* * * * * * *
در اتوبان زندگی وقتی تابلوی وجود تو را می بینم ، از سرعتم می کاهم و به درجه بنزین تحملم چشم می دوزم .
* * * * * * *
امروز بهترین ساعتم رو شکستم ، چون لحظه های بی تو بودن را به رخم می کشید .
* * * * * * *
یه دوست خوب می گفت : آدما مثل کتابن ، تا وقتی تموم نشدن جذابن ، پس سعی کن خودتو جلوی دیگران ورق نزنی تا زود تموم نشی ، چون وقتی تموم بشی میرن سراغ یکی دیگه .
* * * * * * *
می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت ؟ جایی که می ری مردمی داره که می شکننت ، نکنه غصه بخوری تو تنها نیستی ، تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری ، قلب می ذارم که جا بدی ، اشک می دم که همراهیت کنه ، و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم .
* * * * * * *
جانم از غم تباه شد ای واه ، روزم از عشق شد سیاه سیاه ، سوختم ، سوختم ، دریغ ، دریغ ، مگر ای شیخ عشق بود گناه ؟!
* * * * * * *
دز فراسوهای عشق تو را دوست دارم ، در فراسوی پرده و رنگ ، در فراسوی پیکرهایمان ، با من وعده ی دیداری بده .
* * * * * * *
همه لرزش دست و دلم از آن بود ، که عشق پناهی گردد ، پروازی ، نه گریزگاهی گردد .
* * * * * * *
زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کرده اند ، زندگی را یکی مرگ تدریجی نام نهاد ، یکی بدبختی مطلق معنی کرد ، یکی درد درمان ناپذیرش خواند ، و سرانجام یکی رسید و گفت : زندگی به تنهایی ناقص است تا عشق نباشد ، زندگی تفسیر نمی شود .
* * * * * * *
نه در رفتن حرکت بود ، نه در ماندن سکون ، شاخه ها را از ریشه جدایی نبود ، و باد سخن چین با برگ ها رازی چنان نگفت که به شاید ، دوشیزه عشق من مادری بیگانه است ، و ستاره پر شتاب بر مداری معیوس جاودانه می گردد .
* * * * * * *
نام خفت دهندگان را نمی خواستم و خفت کشندگان را ، می خواستم نام تو را بدانم ، و تنها نامی که می خواستم و ندانستم .
* * * * * * *
کسی که باورت داره ، همیشه یک قدم جلوتر از کسیه که دوستت داره .
* * * * * * *
زندگی وقتی قشنگه که در کتاب قانون آن اصل معرفت ماده محبت و تبصره عشق نوشته شده باشه .